انواع فعل
فعل
افعال خاص
فعل ماضی
انواع فعل ماضی
فعل مضارع
انواع فعل مضارع
فعل مستقبل
فعل امر
تقسیمبندى فعل از لحاظ نیاز به مفعول
لازم
متعدی
دو وجهی
معلوم
مجهول
افعال غیرخاص
فعل معین
فعل ربطی
افعال خاص:
فعل خاص فعلى است که صرف مىگردد، یعنى به شش ساخت زیر تبدیل مى شود:
اوّل شخص مفرد، دوّم شخص مفرد، سوّم شخص مفرد.
اوّل شخص جمع، دوّم شخص جمع، سوّم شخص جمع.
قسمتهاى اصلى فعل: بُن + شِناسه.
بن جزء ثابتى است که مفهوم اصلى فعل را نشان مىدهد. هر فعلى داراى بُن است. شناسه جزء متغیّرى است که شخص و تعداد فعل را نمایان مىکند. گاه پیش مىآید که فعل داراى شناسه نباشد. مثال:
شنیدم، شنیدى، شنید ـ شنیدیم، شنیدید، شنیدند.
در این مثال، شنید بُن است و اجزاى دیگر، شناسهاند.
بُن، خود، دو گونه است: بُن ماضى، بُن مضارع.
بُن ماضى در فعلهاى ماضى و مستقبل، و برخى از اسمها و صفتها حضور دارد. مثال: آمدى، خواهد آمد، آمدن
بن مضارع در فعل هاى مضارع و اَمر، و برخى از اسمها و صفتها وجود دارد.
مثال: میرود، رو، روش.
از بُن مىتوان ساختهاى گوناگون اسمى یا صفتى پدید آورد.این مثالها را ببینید:
ساختهاى اسمى یا صفتى از بن ماضى: خریدار، خورده، آفریدگار، دویدن، دیدبان، ساختمان، برآورد، درآمد، سررسید، زد و خورد، گفت و گو
ساختهاى اسمى یا صفتى از بن مضارع: دونده، دانا، آموزگار، خواهان، آشوبگر، پذیرش، اندیشه، سازمان، خوراک، اندیشناک، کشاکش، سوز و گداز، پندار
مصدر اسمى است که از میان چهار مفهوم فعل، فقط معنا را دارد و از سه مفهوم دیگر (زمان، شخص، تعداد) بىنصیب است. ساخت مصدر چنین است: بن ماضى + ـَ ن. مثال: برخاستن.
معمولا فعل را به این چهار گونه اصلى تقسیم مىکنند: ماضى، مضارع، مستقبل، اَمر.
فعل ماضى:
نشان مىدهد که آغاز انجام معناى فعل در زمان گذشته است.
انواع فعلماضى:
- مطلق یا ساده: (نوشتم- نوشتی- نوشت- نوشتیم- نوشتید- نوشتند)
- استمرارى: (مینوشتم- مینوشتی- مینوشت- مینوشتیم- مینوشتید- مینوشتند)
- نقلى: (نوشتهام- نوشتهای- نوشته است- نوشتهایم- نوشتهاید- نوشتهاند)
- نقلى مستمر: (مینوشتهام- مینوشتهای- مینوشته است- مینوشتهایم- مینوشتهاید- مینوشتهاند)
- بعید: (نوشته بودم- نوشته بودی- نوشته بود- نوشته بودیم- نوشته بودید- نوشته بودند)
- التزامى: (نوشته باشم- نوشته باشی- نوشته باشد- نوشته باشیم- نوشته باشید- نوشته باشند)
-ابعد: (نوشته بودهام- نوشته بودهای- نوشته بوده است- نوشته بودهایم- نوشته بودهاید- نوشته بودهاند)
-ملموس: (داشتم مینوشتم- داشتی مینوشتی- داشت مینوشت-داشتیم مینوشتیم- داشتید مینوشتید- داشتند مینوشتند)
فعل مضارع:
نشان مىدهد که آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان حال یا آینده است.
انواع فعل مضارع:
- ساده: (روم- روی- رود- رویم- روید- روند)
- اِخبارى: (میروم- میروی- میرود- میرویم- میروید- میروند)
- التزامى: (بروم- بروی- برود- برویم- بروید- بروند)
- ملموس: (دارم میروم- داری میروی- دارد میرود- داریم میرویم- دارید میرویم- دارند می روند)
فعل مستقبل:
نشان مى دهد که آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان آینده خواهد بود.
- (خواهم نوشت - خواهی نوشت - خواهد نوشت - خواهیم نوشت - خواهید نوشت- خواهند نوشت)
فعل اَمر:
فعلی است که با آن انجامدادن کاری یاپذیرفتن حالتی را طلب میکنیم. (بنویس) تقسیمبندى فعل از لحاظ ساختمان:
1. ساده: «مولاى ما در میان این جمع چون شمعى مىتابد.»
2. پیشوندى (پیشوند + قسمت اصلى): «سال ها دم فرو بستم.»
3. مرکّب (اسم + قسمت اصلى): «سرانجام، نیمه دیگر رفتارش را نشان مى دهد.»
4. پیشوندى مرکّب (اسم+ پیشوند+ قسمت اصلى): «انسان حقیقی سرانجام از مبارزه با نفس پیروز سر برمىآورد.»
5. گروه فعلى (ترکیبى از حرف اضافه و اسم و قسمت اصلى): «در راه خدا هرگز از پا ننشین!»
تقسیمبندى فعل از لحاظ نیاز به مفعول:
لازم:
فعلی که به مفعول نیاز ندارد: «از دکتر اجازه گرفتم و باز راهى میدان نبرد شدم.»
متعدّى:
فعلی که به مفعول نیاز دارد: «او دندانهایش را مسواک میکرد.»
دو وجهى:
فعلی که گاه به صورت لازم و گاه متعدّى بهکار مىرود: «اى دل! اگر مىشکنى بیصدا بشکن.» (وجه لازم)
«هرگز دلى را نشکن.» (وجه متعدّى)
معلوم:
فعل معلوم فعلى است که نهادش فاعلِ آن باشد یعنی فاعل آن معلوم است.
(شاگردان آمدند.)
مجهول:
فعل مجهول فعلى است که نهاد در حقیقت مفعولِ آن باشد. این فعل همیشه متعدی است.
ساخت فعل مجهول: بن ماضى از فعل متعدّى+ هاى غیرملفوظ+ فعل معین از مصدرِ «شدن» متناسب با هَر فعل و ساختِ آن. مثال: خورد+ ه+ خواهد شد= خورده خواهد شد.
نکته نگارشى: فعل مجهول تنها در جایى بهکار مىرود که نویسنده بههر دلیل بخواهد فاعل را پنهان سازد. یا فاعل معلوم نباشد.
-(در بسته شد.)
افعال غیرخاص:
افعالی هستند که معنای کاملی ندارند و معنای آنها با آوردن واژهای دیگر کامل میشود.
فعل معین:
فعلى است که خود داراى معناى خاصّى نیست و تنها به ما کمک مىکند که ساختهاى گوناگون افعال را بهکار بریم.
فعلهاى معین پرکاربرد از این مصدرها هستند: اَستن، بودن، شدن، گردیدن، گشتن، خواستن، شایستن، بایستن، داشتن.
نکته: وظیفه چهار فعل معین مهمتر از این قرار است:
از مصدر خواستن: ساخت فعل مستقبل.
از مصدر بودن: ساخت فعلهاى بعید و التزامى.
از مصدر اَستن: ساخت فعل نقلى.
از مصدر شدن: ساخت فعل مجهول.
فعل ربطى:
فعلى است که داراى فاعل نیست، بلکه تنها میان مسنَدٌالیه (نهاد) و مسنَد رابطه برقرار مىکند:
«مدینه، آشفته و سرگشته شد.»
فعلهاى ربطى از این مصدرهایند: استن، بودن، شدن، گشتن، گردیدن.
نکته: بعضى از فعلها مىتوانند گاه خاص، گاه معین، و گاه ربطى باشند. مثل فعل "است"
ـ خاص: یاد تو همواره با ما است (= وجود دارد.)
ـ معین: یاد تو در هر جا شوری برپا کرده است.
ـ ربطى: یاد تو همواره زنده است.